وا، بسته

وابستگی به هر شخص یا جایگاهی، انسان را به صورت افراطی پای‌بند می‌کند! وابستگی ‌نه از منظر عشق ‌و علاقه بلکه از منظر این‌که ما «هرکارمان منوط به یک نفز یا چیز‌دیگری باشد»؛ اگر‌فلان شرایط فراهم نشود… اگر فلانی نگوید… نمی‌شود.در شرایط عادی، افراد وابسته، مدیر نمی‌شوند اما درصورتی که در جایگاه مدیریت قرارگیرند به افراد زیرمجموعه خود وابسته خواهند بود. همواره شخصی (یا اشخاصی) را همراه دارند که جایشان تصمیم می‌گیرد و یا نکاتی را گوشزد می‌کند. این مورد را نباید با «مشورت‌پذیر بودن» مقایسه کرد. وابستگی یک مدیر در این شرایط یعنی وی «احساس می‌کند» که بدون حضور آن فرد نمی‌تواند کاری را درست پیش ببرد. چنین چیزی در دراز مدت توسط کارمندان یک مجموعه، خواه یا ناخواه کشف می‌شود.

مدیر یک مجموعه می‌تواند برای اصلاح این رویه در تصمیماتی که اثر گسترده ندارند به صورت کاملا مستقل عمل کند یا با افرادی به غیر از فرد مذکور مشورت بگیرد و البته به خود «فرصت اشتباه» بدهد. مدیر وابسته هم فرصت سوءاستفاده برای دیگران را فراهم می‌کند و هم باعث باج‌خواهی افرادی می‌شود که به آن‌ها وابسته است. در بهترین شرایط، وابستگی این مدیر به شخصی خواهد بود که همان فرد به تنهایی خود یک «مدیر دلسوز و کارآمد» است.
مکاتبه، نظر، انتقاد و پیشنهاد در کانال تجربه مدیریت در ایتا