باج‌خواهی سیستماتیک!

فرض کنیم مدیر یک مجموعه با 200 نفر نیرو هستیم. طبق بررسی‌های انجام شده دریافتیم که افرادی کم‌کاری یا حاشیه‌سازی کرده و تعدادی دیگر درست کار نمی‌کنند به نحوی که راهی جز اخراج آن‌ها نیست. اما نمی‌توانیم آن‌ها را اخراج کنیم! مقابل‌مان راه می‌روند و سرشان را بالا می‌گیرند و می‌گویند «همینی که هست». در چنین شرایطی مدیران گذشته یا خودِ ما به عنوان مدیر فعلی مجموعه، نگاه سیستمی نداشته و نداریم. اگر سازمان ما به سمتی پیش رفت که فعالیت‌ش منوط به حضور داشتن یا نداشتن یک فرد شد، بهتر است به یک اتاق رفته و به کارهای بدمان فکر کنیم! چه‌بسا کم‌کاریِ قلدرمعاب‌ها در یک سازمان به همین خاطر است که می‌دانند «نیاز» است در شرکت بمانند.
یک فرد، یک سیستم است و یک سازمان هم یک سیستم. وقتی به افراد نگاه سیستمی داریم می‌توانیم به مجموعه هم نگاه سیستماتیک داشته باشیم. نگاه سیستمی به فرد، یعنی وی به تنهایی یک مجموعه هست (دارای منابع فکری، تکنیک، تخصص، حقوق، نقش‌های گوناگون و ارتباطات) این مجموعه باید توان ارتباط با مجموعه‌ای دیگر را داشته باشد. باید یک نفر در شرکت با فرد دیگری در همان حوزه کاری ارتباط گرفته و کارش را آموزش دهد تا از آن فرد در شرکت، افراد دیگری تولید شوند. اگر به هر فرد به عنوان یک مجموعه نگاه کنیم حالا می‌توانیم بگوییم که ما به واقع «مدیر منابع انسانی» هستیم و هر انسان «یک سرمایه» یا «یک ارزش» است. درکل زمینه پویایی یک شرکت، همکاری کارکنان آن است. خودِ این همکاری باید پویا باشد. اگر فردی در یک سازمان بیمار شد یا به هر دلیلی نیازمند یک مرخصی طولانی بود، افراد دیگری باید بتوانند جایگزین وی باشند و کار شرکت را پیش ببرند درحین اینکه حضور همان فرد نیز ارزشمند است و یکی از نکات آن این است که همان فرد هم می‌تواند در صورت نبود فرد دیگری، کار وی را انجام داده و در مسیر اهداف شرکت (که با هدف فرد گره خورده) پیش برود.

مکاتبه، نظر، انتقاد و پیشنهاد در کانال تجربه مدیریت در ایتا